آیدا در آینه

ادبی ـ هنری / انتقادی ـ اعتقادی

آیدا در آینه

ادبی ـ هنری / انتقادی ـ اعتقادی

شب یلدا

سلام میدونم که خیلی وقته که نیستم.بله حق داری گله کنی.میدونم به وبلاگ هیچ کس سر نزدم ولی حالا برگشتم که جبران کنم.امشب امدم تا با آغاز طولانی ترین شب سال،من هم یه آغاز دوباره داشته باشم برای یه کار تازه.پس اولین مطلب ما درباره شب یلدا باشه.
سیاهی قیر گون این شب بی پایان که آن را به امید دیدین فجر تا سپیده پلک بر هم ننهادن کاری بیهوده مینماید.شبی تار و سرد، چون دلهای دشنه به دستان عشق ستیز. بیوه سیه رخت ناکامی ها.همه و همه در من رسوخ کرده اند.مرا انفجاری ایست از دورن .به قدرت تخریب هر آنچه ساخته اند.اما هنوز ، تسلیم نیستی،نیستم .هنوز به شب دل نداده ام مرا در درون زرتشتی است ،که بشارت نور میدهد ،امید روز میدهد،توصیف خورشید میکند.آری به شب دل نداده ام زیرا همیشه در فراسوی دهلیز هایش به امید دریچه ای دل بسته بودم  که آیین پاک اهورایم نوید داد.
شب یلدای قشنگی داشته باشید .
(در کنار کسانی که دوستشون دارید و دوستتون دارند )
نظرات 1 + ارسال نظر
سعید دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 03:35 ب.ظ http://saz.blogsky.com

سلام به به چه بلاگ خوبی ازین کخ وب شما رو دیدم خوشحال
شدم سر بزنی خوشحالم میکنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد