آیدا در آینه

ادبی ـ هنری / انتقادی ـ اعتقادی

آیدا در آینه

ادبی ـ هنری / انتقادی ـ اعتقادی

جهنمم آرزوست !!!


دستان توانگر و مغزهای خالی . نخ های عروسکهای خیمه شب بازی از ورای سیاهی پس زمینه نیز هویداست.
سرگرمی لذت بخش تری است ، بازی با ملعبه های نا فرمان تا اسباب بازی های رام.
اوزون ترمیم شده . عصر سرد را ، سوی بهار حول داده اند.رنسانس اندیشه های جوان ، مغز های فریز شده در ویترین فروشگاه ها را بی مشتری کرده .
بوی مشمئز کننده پیروزی میآید و انسانی که دیگر خدایگان را بندگی نمیکند ، سر بر سجده خدایی تازه نهاده است. من فاتح قله غصه های خویشم.رنج مرا پایانی نیست اما ایمان دارم که باد مخالف قدرت بازوان قایقرانان را افزون می کند و بادبادک ها را نیز به اوج می برد..
آبی را نه دردریا، حتی در آسمان نیز نمیتوان دید. مَل قَمه ای ست دنیای ما ، از نور و تاریکی ممزوج.خدای نیز از تعجب ، انگشت حیرت به دندان گزیده است.
خلقت ناخوانده یا آفرینش آگاهانه ، کدام یک نطفه نحس مرا به بار نشاند ؟
خدایا به هر آنچه تو آفریدی سوگند ، برای فرار از جهنم خود ساخته ام ، جهنّمم آرزوست !!!