آیدا در آینه

ادبی ـ هنری / انتقادی ـ اعتقادی

آیدا در آینه

ادبی ـ هنری / انتقادی ـ اعتقادی

آغاز

 

 

...شب را تحّمل کرده ام

بی آنکه به انتظار صبح مٌسلح بوده باشم

وبکارتی سربلند را از روسبی خانه های دادوستد سر به مهر آورده ام.

هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خویش برنخاست که من به زندگی نشسته ام!
وچشمانت راز آتش است وعشقت پیروزی آدمی است هنگامی که به جنگ تقدیر می شتابد.

و آغوشت اندک جایی برای زیستن

اندک جایی برای مردن

وگریز ازشهر که با هزار انگشت به وقاحت پاکی آسمان را متهم می کند

کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود

و انسان با نخستین درد

در من زندانیِ ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی کرد.

و من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.

احمد شاملو

سلام. از شعر بالا لذت بردی.من که خودم خیلی باهاش حال میکنم .تو رو نمی دونم.آیدا در آینه .اسم شعر بالا رو میگم، نه اسم وبلاگم رو.ولی به این زودی ها متوجه نمیشی که چرا این اسمو انتخاب کردم.خیالات بد نکن اما به این سادگی که اسم یک کتاب یا یک شعر از احمد شاملو باعث این انتخاب شده هم کمی بچه گونه اس.عجله نکن .اگه تا آخر بامن همراه باشی خیلی جیزای مهمتر رو هم متوجه میشی.فقط کمی صبر میخواد.منتظر باش .حتماٌ با حرفای تازه برمیگردم.

نظرات 1 + ارسال نظر
عمو جی جی شنبه 25 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 08:51 ب.ظ

مرسی .واقعآ وبلاگ قشنگی داری
این نوشته های زیبا حتمآ خالق سخنوری دارن
خوشحال میشم منم تو تنهایات راه بدی.
باهام تماس بگیر.خوشحالم می کنی.
تا بعد................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد